کار آفرینی و استارتاپ

به عنوان یک کارمند، بر این اساس برنامه ریزی کنید – TechCrunch


اگر در چند هفته گذشته فهرستی از جدیدترین داستان‌های TechCrunch را پایین بیاورید، دیواری از مقالات در مورد اخراج‌ها دیده‌اید. حتی فقط جمع‌بندی‌های ما (یک، دو، سه، چهار) خواندن هشیارکننده را به ترکیب می‌آورد. الکس و ناتاشا به ما یادآوری می کنند که اخراج فنی برای شرکت ها اتفاق نمی افتد. آنها برای مردم اتفاق می‌افتند – و به‌عنوان کسی که به‌تازگی با یک دوست صمیمی که به تازگی اخطار اخراج دریافت کرده بود، تلفن را قطع کردم، امروز این احساس را شدیدتر می‌کنم.

و یک طرف دیگر برای همه این وجود دارد. استارت‌آپ‌های فناوری، طبیعتاً دارای ریسک بالایی هستند. من مجبور شدم خودم شرکت‌ها را کوچک کنم – این خیلی طاقت‌فرسا است – و همیشه توصیه می‌کنم که اگر می‌خواهید در یک استارت‌آپ کار کنید، مطمئن شوید که 3 ماه دستمزدتان پس‌انداز شده است، زیرا هر زمان که بخواهید می‌توانید کارتان را از دست بدهید.

در طول 5 سال گذشته، ما شاهد مقدار بی سابقه ای از جریان نقدی VC به استارتاپ های در حال رشد بوده ایم که اصول کسب و کار هنوز کار نمی کند. ما شاهد افزایش شرکت‌ها با ارزش‌گذاری‌های باورنکردنی و چند برابری کاملاً وحشیانه ARR بوده‌ایم. در شادی خود، به عنوان خبرنگارانی که صنعت را دنبال می‌کنند، دور هیولاها را جشن می‌گیریم و استارت‌آپ‌ها را تشویق می‌کنیم، در حالی که آنها بانجی را بر روی برخی تقویت‌کننده‌های موشک می‌زنند، فیوز را روشن می‌کنند و به بهترین‌ها امیدوار هستند.

در اینجا یک حقیقتی وجود دارد که اغلب درباره آن صحبت نمی شود: آنچه بالا می رود، باید پایین بیاید. بسیاری از کارکنان فناوری به راحتی با وعده گزینه های سهام بسیار ارزشمند، دستمزدهای بالا و شکار کف آلود برای استعدادهای برتر که سال هاست ادامه دارد جذب می شوند. مهندسان باهوش از شرکت‌های معتبر بیرون می‌روند تا در مناطق وحشی قدم بزنند، و بسیاری از آنها مکث نکرده‌اند تا دقیقاً به این فکر کنند که چرا نمودار حقوق و دستمزد به شدت به سمت راست و بالا اشاره شده است.

الکس یک سوال عالی می پرسد:

در شرکت‌هایی که در مراحل اولیه هستند، ممکن است پاسخ مستقیمی برای اینکه دقیقاً چقدر پول در بانک وجود دارد یا میزان سوخت شرکت چقدر است، دریافت نکنید. در شرکت های بعدی، احتمالاً هرگز پاسخ مستقیمی دریافت نخواهید کرد. اما بی دلیل نیست که بپرسیم باند فرودگاه چیست – این مدت زمانی است (معمولاً هفته ها یا ماه ها) که شرکت می تواند بدون ایجاد مشکل در شرایط مالی فعلی و پارامترهای مالی فعلی به کار خود ادامه دهد. ممکن است پاسخی دریافت نکنید، اما این سوال که اگر چیزی در پویایی کسب‌وکار تغییر کند، رکود اقتصادی، اگر شرکت بزرگ‌ترین مشتری خود را از دست بدهد و غیره چه اتفاقی می‌افتد، بد نیست.

وقتی شرکت‌های خودم را اداره می‌کردم، سؤالاتی از این دست از من پرسیده می‌شد. آنها سخت هستند زیرا به جنبه ای از استارتاپ ها که بسیاری از مردم واقعاً نمی خواهند در نظر بگیرند، روشن می کنند: اینکه بسیاری از استارتاپ ها شکست می خورند. با این حال، اشتباه مردم این است که این چیز بدی است. قرار است استارت‌آپ‌ها از استارت‌آپ بودن دست بردارند – یا به این دلیل که مدل تجاری قابل تکراری را پیدا نکردند که پایدار باشد یا به این دلیل که به شرکت‌های «واقعی» تبدیل شدند، جایی که رشد را می‌توان از طریق جریان نقدی و عملیات تجاری حفظ کرد.

به‌عنوان یک کارمند استارت‌آپ، ریسک کمتری نسبت به زمانی که موسس هستید، می‌پذیرید، اما مطمئناً ریسک بیشتری نسبت به زمانی که در یک شرکت سنتی‌تر و با سابقه‌تر کار می‌کنید، می‌پذیرید. اجازه ندهید که شما را منصرف کند. استارت آپ ها می توانند سرگرم کننده، سودآور و چالش برانگیز باشند. اما این امکان نیز وجود دارد که در نهایت برای میلیاردری کار کنید که می‌خواهد 44 میلیارد دلار برای خرید پناهگاه پرندگان خرج کند در حالی که 10 درصد از نیروی کار را در پروژه دیگرش کاهش می‌دهد.

قبل از اینکه فکر کنید چقدر خوب است که در یک استارتاپ کار کنید، حتماً به این فکر کنید که چه چیزهایی می تواند داشته باشد. آنها می گویند: “ریسک بالا، پاداش بالا”، اما اغلب، به عنوان انسان، ما فقط بر دومی تمرکز می کنیم، نه اولی. به‌ویژه در شرایطی که اقتصاد به سرعت در حال تغییر است و شرکت‌های VC کمی سخت‌تر در مورد شخم زدن چرخ‌چرخ‌های پول نقد به امید و رویای بزرگ بعدی فکر می‌کنند، حساب را انجام دهید و مطمئن شوید که می‌دانید به چه چیزی وارد می‌شوید.





منبع

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا