فرهنگی و هنریموسیقی و هنر های تجسمی

درباره نمایش «آخرین سه شنبه سال»؛ بازنمایی اخلاقیات بحران‌زده شهروندان تهرانی

در مجموع، اجرای «آخرین سه‌شنبه سال» را می‌توان معتدل و محافظه‌کار دانست، زیرا اگرچه اشاره‌های مبهمی به فساد سازمان‌یافته وجود دارد، اما موازنه همچنان در رازداری و ابهام است. در آنجا نمایشنامه از لحاظ فرمی و محتوایی میان امر سیاسی و غیرسیاسی سرگردان است و به استعاره متوسل می شود و وضعیت موجود را بازتولید می کند.

تابستان گرم امسال برخی از دست اندرکاران تئاتر نمایش های جدیدی را روی صحنه بردند. این روزها هنرمندانی که به عنوان بازیگر و کارگردان روی صحنه می روند و به تولید تئاتر می پردازند بیشتر می شود. البته فراموش نکنیم که تئاترها همچنان میزبان تعداد زیادی از آماتورهای تئاتر هستند و این حضور به کیفیت اجراها لطمه می زند. اما با همه این حرف ها و حدیث ها تابستان داغ تهران با نمایش های جدید داغ شد و مخاطبان متنوعی را به سینماها کشاند. به عنوان مثال مجموعه ایرانشهر با چهار نمایش جدید میزبان گروه های نمایشی است و تئاتر شهر پس از برگزاری جشنواره عروسکی موفق چند نمایش جدید را برای مخاطبان خود آماده کرد. این هفته به رسم ماه های گذشته در مورد یکی از اجراهای قابل توجه صحنه و رابطه آن اجرا با شرایط اینجا و اکنون صحبت خواهیم کرد.مدیریتی که حاصل همکاری افراد مجرب و جوان است.

الهام شعبانی پس از همکاری با سیمو تیرانداز در نمایش «رومئو و ژولیت» که در تالار نوفل لوشاتو اجرا شد، این بار نمایش «آخرین سه شنبه سال» را با این هنرمند کارگردانی کرد. این همکاری می تواند نشانه دوستی و اعتماد این دو نفر به یکدیگر باشد و تاثیری که این دوستی می تواند در اجرای آنها داشته باشد. متن نمایشنامه توسط شهاب و وهاب مهربان نوشته شده که به نوعی از ادبیات جنایی وام گرفته شده است. جنایتی که در یک مجتمع آپارتمانی در تهران و مختص شهروندان متوسط ​​شهری است. در اینجا بار دیگر شاهد به تصویر کشیدن بحران اخلاقی شهروندان تهرانی هستیم که در روابط اجتماعی، عاطفی و اقتصادی خود به یکدیگر اعتماد ندارند و اغلب برای زنده ماندن دروغ می گویند و توطئه می کنند. با کشته شدن یکی از اهالی این مجتمع، دختر خبرنگار، این بحران بی اعتمادی به اوج خود رسیده و روابط بین فردی را بیش از پیش متشنج می کند. با توجه به ماهیت و کیفیت قتل، می توان این جنایت را نوعی قتل سیاسی فرض کرد، زیرا مدت ها پیش این روزنامه نگار مطلبی را در فضای مجازی درباره فساد افراد ذی نفوذ خارج از کشور منتشر کرده بود که با برخی ارتباط داشتند. جریان های سیاسی داخل کشوردر اینجا ما عناصر یک درام جنایی را می بینیم. بنابراین وظیفه کشف جنایت و محاکمه قاتل بر عهده یک افسر مجرب اطلاعاتی است. اما این افسر نظامی در نهایت متوجه می شود که در مقابل نیروهایی که با آن ها می جنگد قدرت چندانی ندارد و باید دهانش را ببندد و از امنیت خانواده به خصوص دختر خردسالش اطمینان حاصل کند.

روایت سعی می کند فساد را در چندین سطح افشا کند. هم در سطح فردی در میان مردم ساکن در این مجموعه و هم در سطح بین المللی و سیستمی بین بلوک های نامرئی قدرت. اما در نهایت به نمایشی برمی خوریم که لکنت و محافظه کاری مانند توپ درهم تنیده ای از روابط لاینحل و کشف نشده در ذهن مخاطب باقی می ماند. کشف فساد در بالاترین سطح افراد اعم از نهادها، شرکت ها و سازمان ها مستلزم اطلاعات دقیق و تایید شده و همچنین شناخت اقتصاد سیاسی امروز ایران است. به نظر می رسد نمایشنامه نویسان جوان این نمایشنامه در مورد مفاسد ساختاری و ریشه های آن در جامعه ای مانند ایران تحقیق چندانی نکرده اند و با افرادی که این حوزه را تحقیق کرده و می شناسند مشورت نکرده اند.این به تنهایی به ما امکان می دهد حدس بزنیم که نتیجه درام جنایی چیست، که جنبه سیاسی-اجتماعی داستان را چندان جدی نمی گیرد. در اینجا جرم در سطح فردی باقی می ماند و شما هرگز نمی دانید که مثلاً از حذف فیزیکی یک روزنامه نگار چه نهادهای قدرتمندی سود می برند. «آخرین سه شنبه سال» برای عبور از حدود ممیزی، مسیری تاریک را در پیش گرفت و در این رابطه تلاشی برای افشای بیش از این ندارد. البته می توان به این نکته اشاره کرد که بهتر است این گونه درام های جنایی به همان ریشه های روانی قاتل و مقتول محدود شود و وارد عرصه های دیگری مانند فساد سیستمی و نقش قدرتمندان منطقه ای و بین المللی نشود. سازمان های. و ساختارها در این معضل اگر قدرت افشاگری و روشنگری داشته باشند در خود فساد نمی یابند. اما با همه این مشکلات با اجرای کمابیش دیدنی روبه رو هستیم که عنصر تنش را رها نمی کند و به ریتم درونی اثر احترام می گذارد. از این منظر این اجرا برای الهام شعبانی گامی رو به جلو محسوب می شود. دور شدن از فضای مونولوگ نمایش «بی‌چرا زندگان» و ارائه تنش های روزمره مردم طبقه متوسط ​​شهری از طریق دیالوگ های نمایشی.

طراحی صحنه باید دو فضای مجزا را منعکس کند.فضا یک مجتمع مسکونی است که در انتهای صحنه به چهار قسمت در دو طبقه تقسیم شده و زندگی خصوصی شخصیت ها را به نمایش می گذارد. فضای جلوی صحنه به محل معاینه متصل است. اجرا بین این دو فضا اتفاق می افتد و لحن و فضای آن مدام در حال تغییر است. از این جنبه می توان صحنه نگاری امیرحسین دوانی را از نکات مثبت این نمایش و در خدمت سیاست اجرا دانست. اما گاهی در صحنه های بازجویی که نیاز به تاریکی و حداکثر تمرکز است، افشای فضای مجتمع آپارتمانی به فضای نمایش ضربه می زند. تقسیم فضای مجتمع مسکونی به چهار قسمت یادآور نمایشنامه «سوم ماه می» ساخته سعید حسنلو است. البته آن نمایش به دلیل حوادث سیاسی سال 1401 اجراهای محدودی داشت و چندان دیده نشد. با این حال، شباهت ها بیشتر از تفاوت هاست و به نظر می رسد با تقسیم فضا به چهار قسمت، هر دو نمایش سعی در تأکید بر نوعی تفاوت مکانی و زمانی دارند. گفته می‌شود سعید حسنلو واقعیت صحنه را از طریق تصویر بازنمایی کرد تا رابطه پرتنش واقعیت و تصویر را دوباره از طریق صحنه تئاتر انتقادی کند.

 درباره نمایش «آخرین سه شنبه سال»؛ بازنمایی اخلاقیات بحران‌زده شهروندان تهرانی

در مورد بازی ها هم می توان از بازی خوب بازیگران مثال زد.امین میری در نقش بازپرس اداره اطلاعات موفق شد این شخصیت پیچیده را نسبتاً خوب بازی کند. البته دوری از صحنه تئاتر که با کرونا آمد، کم و بیش بر کیفیت اجرای او تأثیر گذاشت، اما باز هم یکی از بازیگران خوب این نمایش، امین میری است که در صحنه های بازجویی به خوبی ظاهر می شود. مثلا مواجهه او با آیه کیان‌پور در گروه معرفت یکی از بهترین صحنه هاست. جایی که رابطه بازپرس و متهم عاری از هر نوع شفقت انسانی است و به رابطه سلطه طلبی و اطاعت تبدیل می شود. سیما تیرانداز نقش یک زن ساده لوح را بازی می کند. چرخش پایانی روایت، وجه دیگری از این شخصیت چندوجهی را آشکار کرد و سیما تیرانداز توانست هم نقش و هم موقعیت را به تصویر بکشد. البته بازی های متعددی که در چند ماه اخیر از او دیده ایم، گاهی شباهت ها و تکرارهای اجتناب ناپذیری را با بازی های قبلی این بازیگر ایجاد می کند، اما تلاش سیما تیراندار دوری از کلیشه ها، نزدیک شدن به منطق روایی این بازیگر است که اینجا هم تا حدودی توانسته از نمایش «657» شهرام گیل‌آبادی فاصله گرفته و به منطق روایی اثر نزدیک شود.

در نهایت می توان عملکرد «آخرین سه شنبه سال» را متوسط ​​دانست. زیرا او تا حدودی تسلیم محافظه کاری شد و بیش از حد انتظار نتوانست بر محدودیت هایی که بر سر راهش بود فائق آید.محافظه کاری اجتناب ناپذیر است زمانی که یک درام جنایی با مضامین سیاسی در حوزه روانشناسی باقی بماند و نتواند راهروهای تاریک فساد سیستمی را روشن کند. اگرچه اشارات مبهمی به فساد سازمان یافته وجود دارد، اما پایین ترازوی هنوز در رازداری و ابهام است. در آنجا نمایشنامه از لحاظ فرمی و محتوایی میان امر سیاسی و غیرسیاسی سرگردان است و به استعاره متوسل می شود و وضعیت موجود را بازتولید می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا