3 دیدگاه درباره تصمیم جک دورسی برای کناره گیری از سمت مدیرعاملی توییتر – TechCrunch

زمانی که یکی از بنیانگذاران توییتر جک دورسی امروز اعلام کرد که قصد دارد از سمت مدیرعاملی کناره گیری کند، او بی سر و صدا نرفت.
او مینویسد: «گفتوگوهای زیادی در مورد اهمیت این که یک شرکت تحت رهبری موسس باشد، وجود دارد. “در نهایت من معتقدم که این به شدت محدود کننده و تنها یک نقطه شکست است. من سخت کار کرده ام تا اطمینان حاصل کنم که این شرکت می تواند از بنیانگذاران و بنیانگذاران خود جدا شود.
دورسی اضافه کرد که او معتقد است “این مهم است که یک شرکت بتواند به تنهایی و فارغ از نفوذ یا هدایت موسس خود بایستد.”
ما این را کمی ثروتمند دیدیم، زیرا دورسی، که همچنین مدیرعامل و یکی از بنیانگذاران غول فینتک Square است، اولین مدیرعامل توییتر قبل از کنارهگیری و بازگشت به این نقش پس از سلطنت پنج ساله دیک کاستولو بود. که به سختی یک عدم کنترل موسس
با این حال، نظرات او کاملا ضد روایت است.
در محیط دوستدار بنیانگذار امروزی، سرمایه گذاران مخاطره آمیز اغلب بر روی تیم های اولیه کاملاً بر اساس پیشرفت محصول به روزشان شرط بندی می کنند و بنیانگذاران به طور فزاینده ای در رأس امور باقی می مانند حتی پس از اینکه شرکت هایشان سهامی عام شد. “[T]در اینجا بنیانگذاران زیادی وجود ندارند که شرکت خود را بر نفس خود انتخاب کنند.
پس از یک گفتگوی سرگرم کننده در مورد تصمیم دورسی در مورد سهام، ما نظرات خود را در مورد ارزش بنیانگذارانی که مدت ها پس از بلوغ شرکت خود در نقش های رهبری باقی می مانند:
الکس ویلهلم: فراخوانی برای بازگشت به حالت عادی قدیمی از حالت عادی جدید
چیزی که در مورد این برداشت دورسی تا حدودی باورنکردنی است این است که کاملاً بحث برانگیز است – 15 سال پیش. امروز، مطمئنا، اما این فقط نشان دهنده میزان تغییر است.
به یاد بیاورید که سرمایه گذاران بنیانگذاران گوگل را وادار کردند تا یک فرد تجاری را به عنوان مدیر عامل شرکت خود بیاورند. نام اریک اشمیت را شنیده اید. در دورههای سرمایهگذاری قبلی عادی بود که بنیانگذاران به محض اینکه شرکتشان در مقیاس بزرگ قرار گرفت، از شغل اصلی کنارهگیری میکردند، زیرا این تفکر وجود داشت که افرادی وجود دارند که برای نقش ارتقاء یک شرکت فناوری مناسبتر از بنیانگذاران هستند.
چه اتفاقی برای آن دیدگاه افتاد؟ دو چیز. اول، بازده عمده از کسب و کارهای منتخب تحت رهبری بنیانگذاران. فیس بوک از نظر مالی تحت رهبری واحد، عملکرد خوبی داشته است. شما می توانید چند نام دیگر را نیز به ترکیب اضافه کنید. Coinbase و Airbnb به ذهن می رسند.
اما مهمتر از آن این است که سرمایه گذاران خطرپذیر بیشتر نفوذ قبلی خود را از دست داده اند. روزهایی که VCها می توانستند در حومه شهر بنشینند، گذشته است پارک های اداری اتاق های تاج و تخت و بنیانگذاران را مجبور می کنند به آنها بیایند. حتی بیشتر از آن، انفجار سرمایه در دسترس بنیانگذاران، غرور سرمایه گذاری اصلی – داشتن پول برای سرمایه گذاری – را به وضعیت کالا تبدیل کرده است. این بدان معناست که افراد سرمایهگذاری نمیتوانند به لطف اهرمهای پایینتر، به همان اندازه که قبلاً میتوانستند، بنیانگذاران را هدایت کنند.
بنابراین بنیانگذاران میتوانند تا زمانی که میخواهند مسئولیت شرکتهای خود را برعهده داشته باشند، که اغلب در پتوی گرم از سهام دارای حق رای فوقالعاده محصور میشوند و کنترل مادامالعمر را تضمین میکنند. هر VC این را دوست ندارد! هر VC نمی خواهد به جای مدیر عامل، یک پادشاه را مسح کند! و با این حال، شما نمی توانید یک VC برای عقب نشینی از ایده دوستی بنیانگذار دریافت کنید، زیرا همه آنها خواهان تخصیص در معامله داغ بعدی هستند. و به بنیانگذاران گفتن که قلکهای پیادهروی و صحبت کردنشان ممکن است مشکلی داشته باشد نظرچه برسد به الف این دیدگاه که باید با شخصی با تجربه عملیاتی بیشتری جایگزین شود، حرکت نخواهد بود
اما دورسی فقط میگوید که مواقعی وجود دارد که بنیانگذاران بهترین افراد برای رهبری شرکتها نیستند. درست است. در حالی که نمونههای بزرگی از ایجاد سرمایه به لطف تصدی طولانی مدت بنیانگذاران وجود دارد، شاید نمونههای بهتری برای مخالف وجود داشته باشد.