سینما و تئاترفرهنگی و هنری

رسانه ملی باید ملی بماند

ماجرای این روزهای صدا و سیما با «اینور ما» شروع شد، بدون پول و با فحاشی برنامه ساختیم، اما «آنور نیج» افراد مشهور را برای ورود به صدا و سیما گرم کرد. پس از انتشار شایعاتی مبنی بر حضور مجدد چند چهره آشنا در تلویزیون و قول گلزار به یکی از هواداران مبنی بر بازگشتش به تلویزیون با مسابقه «پانتومیم». یکی از مجریان تازه کار اما خلاق تلویزیون به این سوال پاسخ داد.

محمدرضا شهبازی مجری برنامه های «پاورقی» و «سیدخندان» شبکه دو در توییتی نوشت: این پاورقی را می سازیم، می گوییم سلبریتی ها در خدمت رسانه ها باشند، در راستای نظام باشند. سیاست ها باید با سلبریتی برخورد کرد که وسط جمعیت آب به آسیاب دشمن می ریخت، باشه پس گلزار و رشیدپور گرم می شوند تا به هوا برگردند، این بچه ها بی پولی می کنند فحش می دهند. …”

توییتی که واکنش هایی را در پی داشت و حتی رضا رشیدپور در پاسخ به شهبازی توئیت کرد: سلام عزیزم، می دانی صداوسیم بیش از 50 شبکه تلویزیونی دارد، فرض کنید یک روز به شبکه سه برگردم، شما هنوز هم می توانید توییت های دیگران را بخوانید و لبخند بزنید. 49 شبکه دیگر، نگران نباشید».

این دعوای توئیتری در همان فضای طعنه آمیز اما پرمحتوا ادامه داشت تا اینکه یکی از مدیران شبکه سه با الفاظی بسیار رکیک به مجری شهبازی حمله کرد و با استناد به آخرین تحقیقات این سازمان، تعداد کم بینندگان برنامه دیگر شهبازی را زیر سوال برد.

این رویکرد رقابت شبکه های داخلی برای جذب بازیگران سریال یا اغوای مهمان در جشن هایی مانند تولد که سودی جز افزایش دستمزد و هزینه ندارد، باید روزی به پایان برسد و شبکه ها متوجه شوند که همه مثل انگشتان دست می مانند. هرکسی باید سر جای خودش باشد و نقش بازی کند.

*رادیو باید یک رسانه ملی باقی بماند

رادیو باید رسانه ملی باشد و رسانه ملی بماند.همه سلایق مختلف باید به شرط رعایت و احترام به قوانین کشور حضور داشته باشند. نمی شود همه چیز را یکسان کرد و همه را ملزم به تماشای یک نوع برنامه کرد. رویکردی که در سال های اخیر ناموفق بوده است. نمی توان فقط برای یک گروه و طرز فکر خاصی تولید محتوا کرد و بقیه افراد جامعه را نادیده گرفت. باید به مجریان، بازیگران و برنامه سازانی که معتقد به جمهوری اسلامی هستند اما نظر دیگری دارند فضا داده شود. اگر شخصیتی قوانین کشور را بپذیرد و به آن احترام بگذارد، آرامش، آینده و امنیت مردم کشورش برایش مهم است، فارغ از اینکه به مدیر سلام کند یا برق، باید در قاب ملی دیده شود. رسانه ها.

این نگاه باعث شد تعدادی از بازیگران و شومن ها به سمت وود (نمایش خانگی) حرکت کنند و از آنجایی که مردم علاقه مند به دیدن چهره هایی هستند که می شناسند یا به خاطر دارند، به نمایش های خانگی روی آوردند.

از سوی دیگر، بسیاری از هنرمندان با وجود اینکه در معرض شدیدترین حملات همکاران خود، لشکر سایبری و شبکه های ماهواره ای ضدانقلاب فارسی قرار گرفتند، سال گذشته وارد بازی دشمن نشدند. زبان فراموش نکنیم که بر خلاف میهن پرستانی که دلشان می خواهد ایرانیان غمگین و افسرده باشند (با اینکه سبک زندگی شان به مذاق ما خوش نیامده و به مجالس عروسی خصوصی می روند و پایکوبی و پایکوبی می کنند)، در کشور مانده اند و هستند. حاضر به ایفای نقش در تلویزیونیقیناً باید مرز برجسته ای بین این دو گروه دید که یکی علیه نظام موضع گرفت و دیگری نه. واضح است که افرادی که با قانون مبارزه کردند و اعتقادات دینی را به سخره گرفتند جایی در رسانه ملی نخواهند داشت.

* جای خالی مدیران دوستان هنرمند

چند سال پیش یکی از برنامه های اینترنتی که مهمانان زیادی داشت به چهره های ممنوعه تلویزیون اختصاص داشت. آنچه بسیاری از مهمانان به آن اشاره کردند، اگرچه از این اتفاقات برایشان ناراحت بودند، این بود که در آن روزهای سخت، یکی از مدیران ارشد صداوسیما که با آنها ارتباط نزدیک داشت، سعی در حل مشکلات آنها داشت. موضوعی که این سال ها خیلی خالی به نظر می رسد. در این سال ها کمتر مدیری است که هنرمندان و احساسات آنها را بشناسد و با آنها رابطه عاطفی داشته باشد، برعکس برخی مدیران در طرد چهره ها به رقابت پرداختند.

* هیچ پدری فرزندانش را رها نمی کند

چند سال پیش یکی از بازیگران تلویزیون به صراحت گفت که تنها مهارت ما بازیگری است و اگر با توجه به شهرتم موفق به بازیگری یا اجرا نشوم، برای بسیاری از مشاغل استخدام نمی شوم زیرا نظم آنجا به هم ریخته است. .در مثالی دیگر، وقتی از شخصی دیگر که اقدام به فروش املاک در خارج از کشور در یک شبکه اجتماعی کرده است، علت آن را پرسیدند، وی دلیل آن را نیاز به پول تبلیغاتی نبود، بلکه نیاز به دیده شدن عنوان کرد.

این یک روی سکه است و روی دیگر نیاز مردم به دیدن چهره های آشنا. افرادی که در صدا و سیما به شهرت و شایستگی دست یافتند. با برنامه های کم تماشا شروع کردند و پله های سازمان را طی کردند و حالا تبدیل به برند شده اند، اما حالا به دلیل بد سلیقه ای هم خودشان و هم مخاطبان از پخش آن محروم مانده اند. واقعیت این است که هیچ پدری فرزند خود را که تمام عمر برای او کار کرده رها نمی کند و جوان می شود، مگر اینکه مرتکب گناه نابخشودنی شده باشد که از آن بازگشتی نیست. سازمان صدا و سیما باید مثل یک پدر بچه های جانشینانش را که سال ها برایشان تلف شده است جمع کند و روز به روز مهمان خانه هایشان شود.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا