اجتماعیازدواج و خانواده

قانون طرح جمعیت جوانان / فرمان اجرایی حمایت از خانواده

گروه جامعه – فاطمه میرزا جعفری: پس از مدت ها کشمکش بالاخره طرح «جوانان جمعیت و حمایت از خانواده» به تصویب رسید و اکنون به قانون انطباق تبدیل شده است. قانونی که طبق مفاد آن قرار است فرزندآوری را برای خانواده های ایرانی راحت و خوشایندتر کند و نقش مهمی در تحکیم بنیان خانواده داشته باشد تا کشور زیر چتر بحران جمعیتی قرار گیرد. هدف شما بوده است عواقب چندین ساله هشدار داده شده بیرون بیایند و با نیروی جوان در جهت اهداف گام دوم انقلاب گام بردارند.

از این رو با حسین مروتی، عضو کمیته مطالعات جمعیتی شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو کارگروه جمعیت کمیسیون اجتماعی شورای رفاه جلسه ای داشتیم که به شرح زیر است:

بسیاری از موانع اقتصادی موجود در صورت رفع مشکل مادری را حل نخواهد کرد. اگرچه دولت موظف است از خانواده هایی که مایل به فرزندآوری هستند حمایت بیشتری کند، اما به نظر می رسد در این موضوع فرهنگ بر اقتصاد غالب است، فرهنگ در بروز این بحران چگونه است؟
در مورد علت اصلی بحران جمعیتی در کشور دوگانگی وجود دارد و هر طرف یک سری حامی دارد. اینکه کدام یک از دلایل فرهنگی یا اقتصادی بیشترین تأثیر را در مسئله جمعیت دارد، موضوع مهمی است، هرچند عموم مردم مشکلات اقتصادی را مؤثرتر و عامل مهمی می دانند.

اما دلایلی وجود دارد که مبحث مادری لزوماً با این طرز فکر همخوانی ندارد. به عنوان مثال، آیا مناطقی از کشور با درآمد سرانه بالاتر لزوماً رشد جمعیت بیشتری دارند؟ پاسخ این است که نه تنها اینطور نیست، بلکه کاملاً برعکس است. در استان‌های مختلف نیز همین‌طور است، مثلاً در مازندران و گیلان که مردم بالاترین درآمد سرانه را دارند، کمترین نرخ باروری را شاهد هستیم و بالعکس در استان‌های سیستان و بلوچستان با بالاترین درآمد سرانه.کم. ، بالاترین نرخ باروری را شاهد هستیم. اگر بخواهیم تهران را هم در نظر بگیریم، بالا شهر تهران بچه کمتری نسبت به پایین تهران دارد.

مشوق های اقتصادی با توجه به وضعیت اقتصادی کشور ما معمولاً بخش زیادی از هزینه های کودک را پوشش نمی دهد و بیش از آنکه کارکرد اقتصادی داشته باشد، کارکرد فرهنگی دارد و این تصور را در اذهان عمومی ایجاد می کند که از حمایت واقعی برخوردار هستند.

آیا مشوق های مالی می تواند خلاف این فرهنگ و ذهنیت غلط باشد؟
ببینید، وقتی از فرهنگ تأثیرگذار بر جمعیت و باروری صحبت می‌کنیم، فقط در مورد رسانه صحبت نمی‌کنیم. به نظر من بخش مهمی از فرهنگ سازی را می توان با ارائه مشوق های مالی انجام داد. مشوق های اقتصادی با توجه به وضعیت اقتصادی کشور ما معمولاً بخش زیادی از هزینه های کودک را پوشش نمی دهد و بیش از آنکه کارکرد اقتصادی داشته باشد، کارکرد فرهنگی دارد و این تصور را در اذهان عمومی ایجاد می کند که از حمایت واقعی برخوردار هستند.

متأسفانه در شرایطی هستیم که داشتن بیش از دو فرزند زشت و زشت است و وقتی مادری فرزند سوم خود را باردار می‌شود، اولین اعتراض‌ها را از درون خانواده‌اش به‌ویژه از زبان مادرش می‌شنود: «چیکار کردی؟ فرزند سوم را می خواستی چه کار کند، بدون شک بچه های بیشتری خواهند داشت و عصای پیری خواهند داشت.

ما در گذشته در فرهنگ و اعتقادات خود به این اصل اساسی معتقد بودیم که «هرکس دندان می دهد باید نان بدهد». متأسفانه در نیم قرن اخیر فرهنگ سازی برای کنترل جمعیت کم رنگ شده است. اما خوشبختانه این انتقال همچنان در ذهن مردم وجود دارد، بنابراین به نظر می رسد با حمایت از فرزندخواندگی خانواده و خانواده و کار فرهنگی و رسانه ای می توان این باور و حقیقت دینی را که خداوند رزق است، دوباره کشف کرد.

به نظر شما حکمرانی چقدر در پرورش مشکلات خانواده و جمعیت موثر است؟
دولت و حاکمیت بسیار مؤثر است، اما بخش مهم تری از کار بر عهده مردم است و به نظر من از نظر فرهنگ سازی، آن قسمت از کار مؤثرتر است که خود مردمی است. به نظر من قوانینی که برای حمایت از خانواده و مادری وضع می شود، جرقه اولیه جذب افراد برای همراهی و حمایت از ازدواج و مادری است.

قانون «طرح جوانی جمعیت»؛ سند اجرایی حمایت از خانواده

متاسفانه جامعه کنونی ما ضد خانواده، ضد مادر و ضد مادر است. باید گفت که ما برای کنترل جمعیت جایگاه مادر را از بین می بریم و اکنون در ذهن ما هر کاری که در مقایسه با کار مادر کم ارزش باشد از مادری ارزشمندتر است. مخصوصاً تاکید می کنم که اگر مردان ما قدردان زحمات همسرانشان در مادری بودند، احتمالاً مادران تمایلی به داشتن فرزند بعدی نداشتند!

جامعه و قوانین ما قبل از تصویب قانون حمایت از جوانان و خانواده چگونه با مشکلات خانواده، مادر و زایمان برخورد کرده است؟
متاسفانه جامعه کنونی ما ضد خانواده، ضد مادر و ضد مادر است. امروزه اگر مادران بخواهند با نوزاد خود یک خرید ساده انجام دهند، دغدغه های زیادی دارند، مثلاً امکان حضور یک مادر بچه دار و کالسکه در اکثر فروشگاه ها وجود ندارد. مبلمان خیابانی ربطی به مادری که می خواهد با پسرش وارد جامعه شود ندارد. اگر مادری بخواهد با فرزند خردسالش در مطب باشد، این امکان وجود ندارد و جایی در مطب نیست که بخواهد فرزندش را رها کند. حتی اگر کارمند همان اداره هستید، این امکان در دفاتر ما وجود ندارد. از این دست موارد زیاد است و البته مردم می توانند بسیاری از این مشکلات را حل کنند.

متأسفانه جایگاه مادر را برای کنترل جمعیت از بین برده ایم و اکنون در ذهن ما هر کاری کم ارزش در مقایسه با کار مادر ارزش بیشتری دارد تا مادری. به عنوان مثال موارد زیادی را دیده اید که خانم ها ترجیح می دهند کارمند اداری باشند و حداقل دستمزد کار کنند و قسمت زیادی از این دستمزدها را صرف هزینه های رفت و آمد می کنند، اما خانه دار یا مادر تمام وقت نیستند. این به این دلیل است که آنها برای کار در خارج از خانه احساس ارزشمندی می کنند، اما در مورد تربیت یک انسان و مادر بودن احساس ارزشمندی نمی کنند. چرا؟ به دلیل فردیت همسر، جامعه، ساختارها و محیط، هیچکدام به اندازه مادر به زن احترام نمی گذارند. مخصوصاً تاکید می کنم که اگر مردان ما قدردان زحمات همسرانشان در مادری بودند، احتمالاً مادران تمایلی به داشتن فرزند بعدی نداشتند!

یکی از مشکلات امروز ما که در کاهش نرخ زایمان و کاهش جمعیت تاثیر داشته است، افزایش سن ازدواج و شاید کاهش علاقه جوانان به ازدواج است. تاثیر این موضوع را در موضوع مادری چگونه ارزیابی می کنید؟
تصور بدشانسی جوانان در ازدواج نادرست است، زیرا بر اساس شاخص کلی ازدواج، بیش از 90 درصد جوانان و نوجوانان ایرانی در نهایت ازدواج می کنند، در حالی که مثلاً در کشورهای غربی تقریباً یک سوم جمعیت شایسته ازدواج نمی کنند. برای تمام زندگی خود ازدواج کنند در حال حاضر آمار قطعی تجرد در کشور ما بسیار پایین است و تمایل به ازدواج وجود دارد، اما متأسفانه سن ازدواج در دهه های اخیر افزایش یافته است و از پسر به میانگین 23 سال در 50 سال گذشته به 27 سال و از دختران در 18 سال رسیده است. در 24 سالگی سال فرا رسیده است. البته مهمتر از سن ازدواج تعداد فرزندانی است که خانواده های ما می خواهند. متأسفانه در شهرها و شهرستان ها، در سطح شهر و در استان های مختلف، خانواده ها عموماً دو فرزند بیشتر نمی خواهند. یعنی اگر دختری در 17 یا 27 سالگی ازدواج کند معمولاً نمی خواهد بیش از 2 فرزند داشته باشد. البته در همین شرایط ازدواج در سنین پایین تر بهتر است، زیرا احتمال طلاق کمتر است و فاصله سنی والدین و فرزندان کمتر می شود و در مقطعی نسل های بیشتری در جامعه زندگی می کنند. . به نظر من کاهش سن ازدواج برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی مهمتر از معضل جمعیت است و از این نظر باید پیگیری شود.

 

ایجاد مهدکودک در ادارات، تأمین اثاثیه شهری، حفظ کرامت مادری، حفظ امنیت کار مادران و پدران، تأمین زمین و تسهیلات مسکن و بیمه زنان خانه دار از مواردی است که در این قانون مدنظر قرار گرفته است. یعنی یک مجموعه پشتیبانی. ، تحریک و حذف. موانع در این طرح جمع آوری شده است

وظایف قانون حمایت از خانواده و جوانان چیست؟
قانون به طور گسترده به موضوع فرهنگ سازی می پردازد و موانع تشکیل خانواده و مادری را از بین می برد. ایجاد مهدکودک در ادارات، تهیه مبلمان خیابانی، حفظ کرامت مادری، حفظ امنیت کار برای مادران و پدران، تامین زمین و تسهیلات مسکن و بیمه زنان خانه دار از جمله مواردی است که در این زمینه مد نظر قرار گرفته است. قانون، یعنی مجموعه ای از حمایت ها، تشویق ها و موانع در این طرح گنجانده شده است. اگرچه ایرادات جزئی در قانون وجود دارد، اما به یقین می توان گفت که این قانون فضای فرهنگی جامعه را به نفع خانواده تغییر می دهد. همانطور که گفتم تا امروز جامعه ما جامعه ای ضد خانواده، ضد کودک و ضد مادر بوده است. اما این قانون محیط را تغییر می دهد و نقطه شروع خوبی برای حرکت ما به سمت جامعه ای مطلوب با سبک زندگی متعالی است.

گردش مالی غربالگری سالانه 1.1 میلیارد تومان است و به منظور برداشت مواد مربوطه در قانون و نگه داشتن این پول در جیب مردان، تأیید کردند که از طریق ساماندهی، اختیاری و استانداردسازی غربالگری، حداکثر 10 هزار کودک معلول خواهند بود. سالانه متولد شود.! اگرچه تعداد کل سقط های قانونی انجام شده در کشور ما 9000 مورد است، اما تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی تهران نشان داده است که سالانه بیش از 20000 جنین سالم در همین روند تشخیصی سقط می شوند. یکی از اشکالات اساسی این قانون اختلاف است. این یک طرح شناسایی بود. تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی تهران نشان داده است که سالانه بیش از 20000 جنین سالم در این معاینات سقط می شوند. به مادر گفته می شود که او پرخطر است و مادر نمی داند که پرخطر بودن به این معناست که فرزندش کمتر از یک درصد کمتر به سندرم داون مبتلا می شود. مادر مضطرب، نگران و بیهوش دستور منع را تکمیل می کند و قرص سقط جنین را تهیه می کند و پسرش را می کشد. لازم به ذکر است که مراحل تکمیلی و آمنیوسنتز به خودی خود می تواند منجر به سقط جنین سالم شود. در نهایت مجلس از یک جنگ تمام عیار با مافیای چک های سطحی خارج شد و شورای نگهبان در این زمینه کار بزرگی انجام داد و تحت تاثیر پوشش رسانه ای و لابی های گسترده قرار نگرفت.

 

به عنوان آخرین نکته، اگر چیزی باقی مانده باشد.

من فکر می کنم این قانون بسیار کمک کننده خواهد بود و سیستم های مختلف را به نفع خانواده تغییر می دهد، مثلاً سیستم حقوق، سیستم آموزش عالی و آموزش و پرورش و غیره. بنابراین با وجود کاستی ها باز هم باید قدردان این طرح باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا