سینما و تئاترفرهنگی و هنری

هیچ چیزی جز عشق من را به سمت کار نمی‌برد

انتشار سلسله برنامه های تاریخ شفاهی موزه سینمای ایران به مناسبت سالروز تولد فیلم «ژاله علو» ادامه دارد. گوینده، صداپیشه و بازیگر رادیو بخش هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرد.

ژاله علو با بیان اینکه در سال 1306 در تهران به دنیا آمد، گفت: در خانواده ای اهل فرهنگ، ادب و خوشنویسی بزرگ شد. پدرم علاقه زیادی به آشنایی من با ادبیات این دیار داشت، به همین دلیل از هفت سالگی که مدرسه را شروع کردم، کتاب های حافظ، سعدی و شاهنامه را برایم خواند و مرا تشویق کرد که اشعار بزرگان کشور را بدانم. .

وی ادامه داد: من مستقیم از حوزه مقدماتی به رادیو رفتم و برنامه را اعلام کردم. در آن زمان به میدان آرکا رفتیم و گویندگان را با ماشین به صداوسیما رساندیم که استودیو پخش داشت و بیشتر برنامه ها به صورت زنده پخش می شد. یعنی اگر زنده یاد صبحی مهتدی می آمد قصه بگوید یا زنده یاد رشید می آمد سخنرانی می کرد، پخش زنده می شد.

علو در ادامه بیان کرد: چیزی جز عشق مرا به کار نمی کشاند و همه دوستانم با جان و دل در رادیو کار کردند و مسئولیت خود را دیدند.

وی با بیان اینکه در فیلم های زیادی بازی کرده است، خاطرنشان کرد: یکی از فیلم هایی که بازی کردم «طلسم گمشده» بود که دومین فیلم رنگی ایران بود.همکاری من با تئاتر دو سال و نیم بیشتر طول نکشید چون کارم در رادیو آنقدر زیاد شد که دیگر نمی توانستم در تئاتر باشم.

علو با بیان اینکه در اواخر دهه 30 به تدریج کار در سینما را کنار گذاشت، گفت: در آن دهه کیفیت کار تغییر کرد، نه من آنها را دوست داشتم و نه آنها بیشتر دوست داشتم و کارم به رادیو و دوبله محدود شد. ، ناظر دوبلاژ من مجری برنامه های مختلف رادیویی بودم. در دهه پنجاه در چند فیلم بازی کردم و بعد از آنها در سریال های امیرکبیر و روزی روزگاری، گالشه ها و بخش چهار جهیری بازی کردم اما به کار دوبله ادامه دادم و در سال 58 از رادیو بازنشسته شدم.

وی با بیان اینکه هنرمندان زیادی هستند که دیگر نخواهیم داشت، خاطرنشان کرد: البته هنوز هم هنرمندانی داریم که در خور توجه و احترام هستند، اما یاد و خاطره رفقای جان باخته وقتی به خاطرات نگاه می کنیم بسیار عزیز است. دوستانی بودند که در رادیو، دوبله، سینما و تئاتر همسفر و همکار بودند، ما دوست داشتیم با هم کار کنیم، با عشق کار کردیم و با هم اثری خلق کردیم که روزی مردم آن را دیدند و شنیدند و سال ها بعد وقتی می گویند ما هستیم در خاطراتشان ماندگار شدند. بزرگ شده با صدای توعلو در ادامه گفت: یادم می آید روزی یکی از مجلات از من درباره خانم سکر آزاد پرسید و من پاسخ دادم که او کارش را با عشق شروع کرده و عشقش را در کارش به کار گرفته است زیرا هنر و عشق از هم جدا نیستند. او زندگی خوبی داشت و با شکوه و عظمت درگذشت.

وی ادامه داد: معتقدم مرگ وحشتناک و دردناک نیست، اما پرواز باشکوه و خوشا به حال کسانی که با شکوه پرواز می کنند.

علو در آخر گفت: سعی کردم کارم را با صداقت، صداقت و عشق انجام دهم و همیشه مردم را دوست داشتم. به همین دلیل مردم با من خوب هستند و این بهترین پاداش من است.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا