رادیو و تلویزیونفرهنگی و هنری

وقتی پسر برای فرار از زندگی به جنگ می‌رود/ پدر خانواده درمانده شد

رمان «شرق بهشت» یکی از آثار درخشان جان اشتاین بک، برنده آمریکایی جایزه نوبل است که زندگی پیچیده دو خانواده را روایت می کند. اقتباس سینمایی این رمان در سال 1955 به کارگردانی الیا کازان و با بازی جیمز دین فیلمبرداری و پخش شد.

در اواسط دهه 90 در پروژه «از رمان تا نمایش» اقتباس رادیویی فوق العاده ای از این رمان ساخته شد که در قالب یک نمایش رادیویی به سرپرستی ایوب آقاخانی از رادیو و هنرمند تئاتر معروف تولید و پخش شد.

چنین برخوردی با ادبیات غرب و چنین برخورد وفادارانه ای با «شرق بهشت» مرهون سنت دیرینه پخش رادیویی، یعنی ارتباط مخاطب با گوهرهای ادبیات جهان است.

گوینده برنامه رادیویی «شرق بهشت» ​​مریم نیشیبا از چهره های مجرب رادیویی و سردبیری این سریال را آرش پارساخو بر عهده دارد.

تنظیم این قطعه را نیز محمدرضا قربانی برای رادیو انجام داده است.

هنرمندان قسمت دوازدهم رادیو «شرق بهشت» به ترتیب نقش ها عبارتند از: مهرداد عشقیان، ایوب آقاخانی، رحمان باقریان، احمد گنجی.

افکتور: نرگس موسی پور، صدابردار: علی حاجی نوروزی، تهیه کننده: محمد مهاجر، دیگر عوامل این نمایش رادیویی هستند.

در این قسمت 23 دقیقه و 14 ثانیه ای، کلانتر در خانه آدام تراسک است تا داستان وصیت کتی را به هارون بگوید.آرون در خانه نیست، اما کارل در خانه است. آدام از کارل می پرسد که آیا می داند هارون کجاست چون دو روز است که به خانه نرفته است؟ کارل به پدرش می گوید که از آرون خبر ندارد.

کارل 15000 دلاری را که قرار بود به پدرش بدهد می سوزاند. لی با کارل ملاقات می کند و با او صحبت می کند و هارون را دنبال می کند. کارل از اینکه مثل هارون بد اخلاق بود ناراحت است. لی به کارل می گوید که مادرش شب قبل خودکشی کرده است. لی به کارل می گوید که او بسیار خودخواه است. کارل ناراحت می شود و می گوید که او با بقیه فرق دارد، اما لی می گوید که او بچه ضعیفی است و فقط می خواهد دیگران را تحت تاثیر قرار دهد.

آدام بعد از ظهر به اداره پست رفت و بعدازظهر به کسی نامه ای نرسید. وقتی آدام به خانه برمی گردد، لی دلش شکسته و به هم ریخته است. آدام می گوید که از حال رفته و در اداره پست به زمین افتاده است. نامه ای هم داشت که در جیبش گذاشته بود. آدام می گوید نامه را خوانده است که در واقع یک کارت پستال است، اما محتوای آن را فراموش کرده است. لی کارت پستالی را می خواند که در آن هارون می گوید به ارتش پیوسته است.

آدام از نظر روانی آشفته است. او به لی می گوید که چشمانش دیگر خوب نمی بینند. آدام می گوید که می داند چرا یک مرد جوان برای جنگ داوطلب می شود.

دوازدهمین قسمت از برنامه رادیویی «شرق بهشت» ​​را بشنویم.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا