3 دیدگاه در مورد اینکه چرا ریاضیات راه اندازی به زودی ممکن است بسیار خلاق تر شود – TechCrunch

با توجه به امسال با تغییر فضای سرمایه گذاری خطرپذیر، تصور اینکه ما شاهد موارد زیر خواهیم بود چندان طولانی نیست: دورهای پایین به عنوان دورهای توسعه، رویدادهای افزایش سرمایه همراه با فعالیت های ثانویه و ارجاعات تعریف شده مبهم به رشد، سوخت و سایر راه اندازی های کلیدی دیگر. معیارهای.
از آنجایی که رکود توانایی شرکتها را برای دستیابی به اهداف رشد تهدید میکند، و همزمان بر نیاز آنها برای رسیدن سریعتر و در عین حال از دست ندادن پول زیادی تاکید میکند، انتظار داریم که ریاضیات خلاقانهتری از بنیانگذاران ببینیم.
ما تا حدودی عادت کردهایم که بنیانگذاران برندههای خود را بزرگ کنند و باختهای خود را به چرخش درآورند، اما چنین گناههایی میتوانند تهدیدی برای تبدیل شدن به بدعتهای تمام عیار در طول یک رکود باشند. البته همه چیز از روی بدخواهی نیست. برای دههها، آنهایی که در سرزمین استارتآپ هستند نتوانستهاند بر روی تعریفی برای افزایش سرمایه یا حتی راهاندازی سرمایه به توافق برسند، زیرا اصطلاحات به خودی خود بسیار مبهم هستند.
هر چند ماه یکبار، توییتر فناوری میخواهد به عنوان مثال، نحوه نامگذاری دورها را بازنگری کند. اما این اصطلاحات نسبی هستند، و این وظیفه یک روزنامه نگار است که تا حد امکان به حقیقت نزدیک شود (و زمانی که از کرک به عنوان جایگزینی برای حقیقت استفاده می شود عقب نشینی کند).
در این ستون، ناتاشا ماسکریناس، حاج جان کمپس و الکس ویلهلم در مورد اینکه گزارش داده های سال چگونه می تواند باشد و آنها انتظار دارند چه چیزی را ببینند یا شاید به طور دقیق تر، چه چیزی را ببینند صحبت کنید. نکن می خواهم ببینم. این ستون یک قطعه همراه از پادکست اخیر Equity است که در مورد موضوع مشابه بحث می کند. غلاف را بررسی کنید، و سپس به قسمت های توسعه یافته زیر شیرجه بزنید!
احتمالاً تعجب آور نیست که من، یک روزنامه نگار، از وضوح شرکت هایی که روزانه با آنها صحبت می کنم لذت می برم. من درباره جزئیات بیشتر از کلیات صحبت می کنم، داده ها بیش از نمایشنامه و اثبات اینکه شما در حال رشد هستید در مقابل وعده هایی که هستید. در نتیجه، هر زمان که یک استارتآپ نسبت به قرار دادن در یک جعبه کاملاً شفاف حساسیت نشان میدهد – به سادگی بالا بردن یک سری A – هم یک حیوان خانگی و هم یک سوال عدم دقت است.
چرا؟ متأسفانه رشد ذهنی است، به این معنی که اغلب شرکتهای خصوصی (که ملزم به اشتراکگذاری عمومی مالی خود نیستند) میتوانند ظاهری از آن را بدون عواقب زیادی عرضه کنند. برای مثال، درآمد یک استارتآپ ممکن است سالیانه 100 درصد افزایش یافته باشد، اما به لطف اولین مشتری آن میتواند از 1 تا 2 دلار یا از 5 تا 10 میلیون دلار باشد. چه کسی باید بگوید گاهی اوقات این مثال به خودی خود می تواند بنیانگذار را وادار کند که دامنه واقعی رشد خود را به من بگوید، اما اغلب به این معنی است که باید یک ستاره در کنار هر معیار رشد مبهمی که در داستان ها وارد می کنم قرار دهم.